مشخصات پایان نامه

بازگشت به صفحه جستجو

موضوع :
مطالعه تطبیقی مبانی حاکمیت ملی در اندیشه اسلامی و سکولار با رویکرد فلسفه سیاسی
نگارنده :
علی اختر شهر
گرایش :
فلسفه
سطح :
دکتری
استاد راهنما :
عباس کعبی
استاد مشاور :
محمد جواد نوروزی
داور 1 :
داور 2 :
محل تحصیل :
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
تاریخ دفاع :
1390
محل نگهداری :
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
چکیده :
آنچه که در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است بررسی جایگاه حاکمیت ملی به عنوان یک قدرت برتر که منجر به پذیرش یا عدم پذیرش افراد جامعه در دو اندیشه اسلامی و سکولار به جهت تفاوت در مبانی و محدوده آن است ؛ زیرا در نگاه سکولاریسم انسان را هم موضوع و هم عامل شناخت می‌داند و با نگرش انسان گرایی صرف و اومانیستی هر گونه واقعیتهای غیر ملموس و فوق طبیعی را در پدیده‌های اجتماعی رد می‌کند ، ولی در اندیشه اسلامی حاکمیت مردم به معنی " حق تعیین سرنوشت ملت " می‌باشد و این امر به حکم فطرت مورد قبول اندیشه اسلامی است . الف . تفاوت در مبانی ؛ این تفاوت در چهار حوزه است : ‎۱ . حوزه معرفت‌شناسی در اندیشه سکولار ، ابزار شناخت آن به اصالت حس می‌باشد و این به این معنی است که ما به اموری می‌توانیم توجه کنیم که قابل شناسایی باشد و بر اساس عقل خود اهداف و راه رسیدن به آن را جستجو می‌کند و هیچ چیز را نباید ار پیش پذیرفت و هر چیزی قابل تجربه و تحلیل عقلانی است . و حال اینکه در اندیشه اسلامی ، اولا بشر با عقل خود نمی‌تواند هدف نهایی خلقت را دریابد و ثانیا نمی‌تواند راه رسیدن به این هدف را با عقل خود درک کند . لذا حاکمیت ملی به لحاظ معرفت‌شناسی اسلامی نمی‌تواند قدرت برتری برای مردم تصور نماید ، زیرا این قدرت برتر از آن خداوند است . ‎۲ . حوزه هستی‌شناسی در اندیشه سکولار ، انسان محور و مرکز خویشتن و همه اشیاء است و بر جدایی رابطه بین مبدأ هستی و مقصد ( معاد ) قائل است و چون اعتقادی به مبدأ ندارد و به مقصد هم معتقد نیست ، لذا همه چیز را امر زمینی تلقی می‌کند و حاکمیت ملی را ناشی از خود می‌داند و حال اینکه در اندیشه اسلامی به لحاظ هستی‌شناسی ، انسان به تنهایی و با بهره‌گیری تنها از عقل نمی‌تواند در اداره اجتماع موفق باشد ، لذا این قدت برتر را به عنوان یک حق الهی به صورت امانت دریافت کرده است که در مقصد نهایی باید پاسخگوی امانت باشد . ‎۳ . حوزه انسان‌شناسی ، انسان سکولار بر این اعتقاد است که هدف زندگی انسان خود زندگی است و باید در این جهان زندگی خوبی داشته باشد و فقط از راه عقل و تجربه می‌تواند به این خواسته خود برسد . و حال آنکه بر طبق اندیشه اسلامی ، نظم هستی نظمی است محکم و فراگیر که اراده انسان نمی‌تواند بیرون از آن عمل کند و جهت دست‌یابی به سعادت و کمال هم نیازمند عقل و هم نیازمند رسول است . ‎۴ . در حوزه فرجام‌شناسی ،حاکمیت ملی به عنوان یک حقوق اخلاقی ، نتیجه و فرجان آن رسیدن به کمال انسان است یا هدف آن لذت طلبی و سودطلبی ؟ در اندیشه سکولار انسان در سایه‌ی علم و دانش احساس قدرت و توانایی می‌کند و خود را صانع و سازنده عالم و میزبان و صاحب خانه می‌داند نه مصنوع و میهمان . در حالی که بنابر اندیشه‌ی اسلامی ، انسان مکلف به دین‌داری است و در عرصه‌ی سیاست نیز حاکمان را مکلف‌ترین افراد می‌داند . ب . تفاوت در حدود ؛ محدوده حاکمیت ملی در سه حوزه است ؛ ا . حوزه قانون‌گذاری ، در اندیشه اسلامی حق حاکمیت مطلق تنها متعلق به خداوند است و هیچ فرد یا گروه انسانی از چنین حق حاکمیتی برخوردار نیست . و اوست که قانون‌گذار است ، چرا که خالق انسان است و انسان را از همه کس بهتر می‌شناسد ، ولی در اندیشه سکولار قانون‌گذاری حق همه افراد جامعه است ، ولی چون عملا امکان ندارد همه افراد جامعه درباره یکایک قوانین حقوقی اظهار عقیده کنند ، به ناچار در خصوص مسائل مهم و عمده رأی مستقیم و بی واسطه مردم را می‌خواهند و در دیگر مسائل با یک یا دو یا چند واسطه به آنان مستند می‌سازند . ‎۲ . حوزه اجراء ؛ رهبری به عنوان مجری قانون و مفسر قانون و داور و ناظر بر اعمال جامعه منصوب از ناحیه خداوند است . بنابراین خدای متعال برای اداره جامعه احکامی را نازل فرموده که در بسیاری از موارد نیاز به شخصی دارد که آنها را تفسیر و تبیین کند و افزون بر این برای تطبیق احکام بر مصادیق و تعیین مصداق نوبت به اجرای قانون می‌رسد ، ولی در اندیشه سکولار امر اجرای قانون به منتخب مردم که همانا دولت و حکومت هستند واگذار شده است حال چه به شکل قرارداد اجتماعی یا اراده عمومی یا رضایت شهروندان و .... باشد . و ‎۳ . حوزه مردم که به عنوان ناظر بر رفتار حاکمان از طریق مشارکت سیاسی و امر به معروف و نهی از منکر عمل می‌نمایند . در عین حال که مردم در زندگی شخصی خود از حقوقی برخوردارند که احدی حق تعرض به آنها را ندارد ، در زندگی اجتماعی هم مردم از حقوقی برخوردار هستند که از آن جمله انتخاب و گزینش مصالح و منافع خودشان می‌باشد و این در اندیشه اسلامی با اذن و اجازه خداوند است ، ولی در اندیشه سکولار به اذن و اراده انسان است نه خواست خدا . واژگان کلیدی ؛ حاکمیت ملی ، اندیشه اسلامی ، اندیشه سکولار ، قانون‌گذاری ، مبانی .
توضیحات :
تاریخ ثبت :
1392/10/8
نام تنظیم کننده :
کد مقاله :
1461

بازگشت به صفحه جستجو